پایان نامه تأثیر موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی بر بهبود اجرای ورزشی |
1-5- فرضیه های پژوهش. 10
1-5-1- فرض کلی. 10
1-5-2- فرضیه های اختصاصی. 10
1-6- پیش فرضهای پژوهش. 11
1-7- محدودیتهای پژوهش. 11
1-8- تعریف اصطلاحات و واژه ها. 11
1-8-1- موسیقی کارکردی. 11
1-8-2- موسیقی آرامش بخش. 12
1-8-3- موسیقی مهیج. 12
1-8-4- موسیقی تحریک کننده امواج مغزی. 12
1-8-5- موسیقی ترکیبی. 13
1-8-6- اجرای ورزشی. 13
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش
2-1- مقدمه. 15
2-2- مروری بر مبانی نظری پژوهش. 15
2-2-1- عملکرد استقامتی. 15
2-2-2- عوامل مؤثر بر عملکرد استقامتی. 15
). 16
19
2-2-2-1-1-1- ظرفیت انتشار ریوی. 19
2-2-2-1-1-2- حداکثر برونده قلبی. 19
2-2-2-1-1-3- ظرفیت حمل اکسیژن در خون. 21
2-2-2-1-1-4- ویژگیهای عضلات اسکلتی. 21
در افراد نابالغ. 22
2-2-2-2-درصد حداکثر اکسیژن مصرفی. 23
2-2-3- اسید لاکتیک. 23
2-2-3-1- غلظت لاکتات خون (تولید و برداشت). 24
2-2-3-2- عوامل مؤثر بر تولید و پاکسازی لاکتات. 25
2-2-3-2-1- آستانهی لاکتات. 25
2-2-3-3- آغاز تجمع لاکتات خون. 27
2-3- موسیقی و فعالیتبدنی. 28
2-3-1- پاسخهای فیزیولوژیک به موسیقی. 29
2-3-2- پاسخهای هیجانی و روانشناختی به موسیقی. 31
2-3-3- موسیقی و محور HPA.. 34
2-3-4- موسیقی و اجرای ورزشی هوازی و بی هوازی. 35
2-3-5- موسیقی درمانی و توانبخشی. 36
2-4- مروری بر پیشینه ی تحقیق. 37
2-5- نتیجه گیری. 42
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
3-1- مقدمه. 44
3-2- نوع پژوهش. 44
3 -3- جامعه آماری و نمونه ی پژوهش. 44
3-5- متغیّرهای پژوهش. 45
3-5-1- متغیّر مستقل. 45
3-5-2- متغیر وابسته. 45
3-6- جمع آوری اطلاعات. 45
3-6-1- ابزار گردآوری داده ها. 45
3-7- اعتبار و روایی ابزار. 49
3-8- روش اجرای کار. 49
3-9- روش تجزیه و تحلیل آماری و نوع آزمونهایی که مورد استفاده قرار خواهند گرفت. 51
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آماری
4-1- مقدمه. 53
4-2- اطلاعات آماری مربوط به هر یک از متغیرهای تحقیق در پنج گروه آزمایشی. 53
4-3- آزمون فرضیه های پژوهش. 54
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه. 71
5-2- بحث پیرامون یافته های پژوهش. 72
5-2-1- میزان لاکتات خون. 72
5-2-2- میزان ضربان قلب. 74
5-2-3- زمان فعالیت. 74
5-2-4- میزان حداکثر اکسیژن مصرفی. 75
5-2-5- میزان درک فشار کار. 76
5-2-6- میزان درک خستگی. 77
5-2-7- میزان احساس توانمندی. 78
5-2-8- میزان شدت خستگی. 79
5-2-9- پردازش اطلاعات مغزی. 79
5-3- نتیجه گیری. 80
5-4- موارد کاربرد. 81
5-5- پیشنهادهای پژوهش. 81
5-5-1- پیشنهادهای برخاسته از پژوهش. 81
5-5-2- پیشنهادهایی برای سایر محققان. 82
منابع و مآخذ 83
پیوستها .8
مقدمه
عملکرد ورزشی ورزشکار به ظرفیت و عملکرد دستگاههای بدن ورزشکار بستگی دارد. دستگاههای عصبی و عضلانی دو دستگاه اصلی درگیر در حرکت و فعالیت بدنی میباشند که دستگاههای دیگر نظیر دستگاههای قلبی، عروقی، تنفسی، غدد درونریز، گوارشی و ایمنی نقش کمکی داشته که احتیاجات بیولوژیک دو دستگاه اصلی درگیر را برآورده میسازند. بیشتر محققین بر این عقیدهاند که گرچه کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی دستگاه عصبی و افزایش فشارهای روانشناختی موجب بروز زودرس خستگی دستگاه عصبی مرکزی میشوند، لیکن مستقیماً عضلات را تحت تأثیر قرار نمیدهد بلکه کاهش فعالسازی مرکزی یا عصبی عضلات اسکلتی، نقش کلیدی در بروز زودرس خستگی کلی بدن یا افت عملکرد مطلوب دستگاه عضلانی دارد (11). دستگاه عصبی مرکزی با عملکرد مطلوب خود می تواند فرکانس و دامنه ایمپالسهای عصبی که به عضلات اسکلتی میفرستد را افزایش داده و شدت و دوام انقباض عضلات در حال کار را افزایش دهد و به ظرفیت اجرایی ورزشکار کمک کند. این موضوع در رابطه با تسریع در ریکاوری نیز صادق است زیرا رابطه تنگاتنگی بین دستگاه عصبی و دستگاه عضلانی و دیگر دستگاههای حمایتی که نیازهای عضلانی را برطرف می کنند وجود دارد و درصورتی که دستگاه عصبی سریعتر به حالت اولیه بازگردد، به طبع آن ریکاوری در دیگر دستگاهها نیز تسریع خواهد شد (23). کمکهای ارگوژنیک[1] روشهای مختلفی هستند که توسط آنها میتوان به طور مستقیم موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی مرکزی و تأخیر در بروز خستگی طی اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری شد. موسیقی اغلب به عنوان کمک ارگوجنیک برای برانگیختگی در ورزش و تمرینات ورزشکاران بکار گرفته میشود (37). عوامل مهم و تأثیرگذاری در ویژگیهای برانگیزاننده موسیقی وجود دارد که عبارتند از اینکه اولاً افراد به عکسالعمل نشان دادن نسبت به محرکهای ریتمیک، تمایل نهفتهای دارند یا در حقیقت پاسخ ریتمیک به موسیقی، نهفتهترین عامل در فرد است (26) و ثانیاً جنبهه ای هارمونیک و ملودیک موسیقی به خصوص ریتم و سرعت آن می تواند اجرای شنونده را تغییر دهد و بر حالات روحی وی تأثیر بگذارد به این معنی که صدا میتواند باعث ایجاد تغییر در امواج مغزی شود که فعالیتهای فیزیکی را خلق میکنند (37). فعالیت الکتریکی یا امواج کرتکس مغزی آلفا، بتا، دلتا و تتا از لایه های فوقانی کرتکس بخصوص شاخههای دندریتی سلولهای هرمی و احتمالاً نرونهای ارتباطی موجود در این ناحیه سرچشمه میگیرند و هر کدام فرکانس خاصی دارند که تحت شرایط فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی معینی نظیر خواب عمیق، بیداری، هوشیاری و فعالیت موج غالب زمینه را در مورد فعالیت الکتریکی مغز تشکیل میدهند. به راحتی می توان امواج مختلف مغزی یا فعالیت الکتریکی کرتکس را به وسیله صوتهایی با فرکانسهای مختلف از جمله فرکانسهای آلفا، بتا، دلتا و تتا تحریک کرد و حالاتی مانند خواب عمیق، هیپنوتیزم، آرامش، ریلکس عالی، رفع استرس و دلواپسی، کاهش درک زمان و فشار کار، بازدهی بالا، مدیتیشن، افزایش حافظه، بهبود و افزایش توجه و تمرکز، خلاقیت، افزایش تواناییهای ذهنی و جسمی، هوشیاری، آموزش عالی، تفکر مثبت و پردازش اطلاعات در سطح عالی را با توجه به هر هدفی که میخواهید، از طریق انتخاب پخش موج مربوطه و گوشدادن به مدت دلخواه به آن ایجاد نمود (7). به نظر میرسد اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارت های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کنند باعث ایجاد تغییرات بارزتری در امواج مغزی میشوند که فعالیتهای فیزیکی را خلق میکنند.
1-2- بیان مسئله
اجرا یا عملکرد ورزشی ورزشکار امری بسیار پیچیده است که عوامل فیزیولوژیک و روانشناختی (جسمانی و روانی) چندی از جمله وضعیت تغذیه، عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، قدرت و مهارت، شرایط محیطی و تولید انرژی آن را تحت تأثیر قرار می دهند (54). عوامل فیزیولوژیک به تنظیم انرژی در گروههای عضلانی خاص و عوامل روانشناختی به خوشایندبودن فعالیتبدنی، تمایل و انگیزه انجام آن مربوط میباشند. بنابراین عوامل فیزیولوژیک تا حد زیادی بر اجرای جسمانی و مغزی، ظرفیت متابولیک تولید انرژی از مواد غذایی، قدرت و استقامت عضلانی مؤثرند (26). از طرف دیگر چگونگی پردازش اطلاعات در مغز و ارسال سیگنالهای عصبی از دستگاه عصبی مرکزی به عضلات که خوشایندبودن، تمایل و انگیزه اجرای جسمانی، زمان عکسالعمل، هماهنگی حرکتی و ثبات آن را تحت تأثیر قرار میدهد، کنترل عصبی اجرای جسمانی را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا استرس یا فشار ناشی از فعالیتبدنی و ورزش، ممکن است اجرای مغزی و جسمانی را تضعیف کند و در نتیجه قدرت و استقامت عضلانی، تمرکز حواس یا قدرت مغزی، درک، توجه، هوشیاری، حالات خلقی و غیره را تحت تأثیر قرار داده موجب کاهش اجرای ورزشی شود (11). بطور کلی چنین میتوان اظهار کرد که پاسخ فرد نسبت به استرس یا فشار ناشی از فعالیتبدنی یا ورزشی به درک شرایط موجود نظیر میزان احساس فشارکار یا شدت فعالیتبدنی و خستگی و میزان آمادگی جسمانی ورزشکار بستگی دارد (54). دستگاههای عصبی، غدد درونریز و ایمنی تقریباً بطور منحصر بهفردی پاسخ فرد به فشارکار یا شدت فعالیتبدنی را مدیریت می کنند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمت های مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات در حال کار را بوسیله یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای تقویت این رابطه کاری در جهت بهبود اجرای ورزشی و یا تسریع ریکاوری می باشند که گاهاً به دوپینگ ورزشی منتهی می شود. با بهتر شدن روشهای شناسایی و کشف موارد دوپینگ و امکان محروم شدن از رقابتهای ورزشی، مربیان و ورزشکاران در پی استفاده از راههای قانونی و مجاز برای افزایش توده، قدرت، انرژی و استقامت عضلانی، عملکرد مغزی، تسریع در ریکاوری و بهبود حالات خلقی و بطور کلی توسعه اجرای ورزشی میباشند. لذا به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاههای خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفاده از کمکهای ارگوژینک روی آوردهاند. این کمکها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیهای و روانشناختی ارائه میشوند که ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، افزایش مقدار ذخیره یک ماده بازدارنده، افزایش اتکا به ذخایر سوختی خاصی از طریق مهیا کردن یک منبع سوختی مکمل، کاهش تولید محصولات متابولیکی که واکنشهای انرژیزا را مهار می کنند، افزایش جریان خون و اکسیژنرسانی و کاهش زمان برگشت به حالت اولیهی یا تسریع در ریکاروی گردند (4). بنابراین کمکهای ارگوژنیک روشهای مختلفی هستند که توسط آنها میتوان به طور مستقیم ظرفیت فیزیولوژیکی برخی دستگاههای خاص را در بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی تحت تأثیر قرار داد و یا با رفع فشارهای روانشناختی که موجب افت ورزشی ورزشکار میشوند اجرای ورزشی ورزشکار را بهبود بخشید و یا در بازگشت به حالت اولیهی آن تسریع به وجود آورد (37). در طبقه بندی و یا مقولههای مختلف کمکهای ارگوژنیک مواردی مختلفی مطرح شده که پخش موسیقی نیز یکی از آنها میباشد (4). مربیان و ورزشکاران متناسب با رشته ورزشی، میزان آمادگی جسمانی و شرایط فصلی مسابقه از کمکهای ارگوژنیک یک یا چند مورد فیزیکی، فیزیولوژیکی و یا سایکالوژیک استفاده مینمایند. اگر طی دوره تمرینی سازگاریهای تمرینی و تغذیهای دلخواه در بدن ورزشکار بوجود نیامده باشند به احتمال قوی عملکرد دستگاه عصبی و عضلانی با بروز خستگی در این دو دستگاه، تضعیف شده و به عملکرد ورزشی ورزشکار لطمه وارد می شود. کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی برخی دستگاههای خاص در بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی و یا فشارهای روانشناختی باعث بروز زودرس خستگی و موجب افت ورزشی ورزشکار میشوند (11). همهی ما کم و بیش با این موضوع برخورد داشتهایم که گاهی یک ورزشکار به علت بروز خستگی زودرس، عملاً کارآیی خود را از دست داده و اغلب نیز چنین وضعیتی باعث شده نتواند نتیجه ورزشی مطلوبی را کسب کند. لذا طرحریزی راهبردهای مقابلهای برای به تأخیر انداختن خستگی ناشی از کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی و یا فشارهای روانشناختی از نظر فیزیولوژیک و علم تمرین شایسته توجه است تا مربیان ورزشی بتوانند با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آمده در این زمینه، میزان درک فشارکار و بروز خستگی زودرس در بازیکنان خود را مهار کرده یا آن را به تأخیر اندازند و با بهبود عملکرد فیزیولوژیکی دستگاههای بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی بازیکنان خود از وجود آنها تا انتهای یک رقابت ورزشی استفاده نموده و به نتیجه دلخواه خود نایل شوند. گزارش شده است که موسیقی ممکن است موجب بهبود اجرا و تمرینات ورزشی شود. در طول تمرینات منظم مانند دویدن، موسیقی میتواند تمرکز ورزشکار را محدود و در نتیجه توجه شخص را نسبت به احساس خستگی منحرف کند. این تکنیکی است که بسیاری از دوندگان ماراتن و ورزشکاران ورزشهای سهگانه به آن به عنوان مسئلهای مهم و منحصر به فرد مینگرند. موسیقی میزان برانگیختگی شخص را تغییر میدهد و بنابراین به عنوان شکلی از تحریک که اهمیت زیادی در مسابقات دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین موسیقی به عنوان مسکنی برای فرو نشاندن اضطراب و افزایش اعتماد به نفس وزرشکاران بکار گرفته می شود و درک زمان و فشارکار را تحت تأثیر قرار میدهد (47). به دلیل وجود تشابهاتی بین ریتم موسیقی و الگوی حرکات بدن انسان، گوش دادن به موسیقی در مورد ناتوانی فیزیکی و اجرای ورزشی مفید واقع میگردد. بنابراین تطابق موسیقی با ورزش، همواره افزایش بازده شرکتکنندگان در تمرینات ورزشی را به دنبال داشته است. در ارتباط با این نکته، در صورتی که خصوصیات ریتمی موسیقی از الگوی مهارت های فیزیکی پیروی نماید، قادر است اکتساب و اجرای مهارت های حرکتی را افزایش داده و محیط آموزشی بهتری را ایجاد نماید (48). برای اثبات این مورد شواهدی از ورزشهای ژیمناستیک و شنا ارائه شده است (38). به همین دلیل در طبقه بندی انواع موسیقی به موسیقی کاربردی اشاره شده و برخی محققین در زمینه ویژگیهای این گونه موسیقی و استفاده از آن در امر ورزش، درمان و توانبخشی تحقیقاتی را انجام دادهاند که میتوان به تحقیق پریست و چو در این رابطه اشاره نمود. مغز نیز همانند امواج صوتی، ارتعاشات مخصوص به خود را داشته و از آنها جهت ارتباط با قسمتهای دیگر بافت عصبی و بخشهای مختلف بدن استفاده میکند (20). این ارتعاشات مغزی همان فعالیت الکتریکی مغز یا امواج مغزی هستند که خصوصیات ریتمی موسیقی می تواند بجای تبعیت از الگوی مهارت های فیزیکی یعنی آنچه در مورد موسیقی کاربردی مطرح است، از آنها پیروی نماید. در موسیقی امواج مغزی، خصوصیات ریتمی موسیقی از ارتعاشات مغزی یا همان فعالیت الکتریکی مغز که امواج مغزی نامیده میشوند تبعیت می کند. تا کنون در امر ورزش، درمان و توانبخشی همانند موسیقی کاربردی، موسیقی امواج مغزی مورد پژوهش قرار نگرفته است. لذا لازم است که در این زمینه نیز تحقیقاتی صورت گیرد تا میزان تأثیرگذاری موسیقی امواج مغزی در مقایسه با موسیقی کاربردی مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین در بارهی پاسخهای فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی کاربردی، بیشتر میزان درک فشارکار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند در صورتی که میتوان تحقیقاتی در بارهی تأثیر موسیقی کاربردی و امواج مغزی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویهی دقیقهای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد.
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش
نتایج تحقیقاتی که در رابطه با موسیقیدرمانی و توانبخشی انجام شدهاست نشان دادهاند که از موسیقی میتوان به عنوان عامل افزایشدهنده تواناییهای فیزیکی، محرک روانشناختی، تسهیلکننده تغییرات مثبت حالات خلقی و کاهشدهنده درک فشار کار توسط فرد حین فعالیتبدنی و ورزش استفاده نمود. همچنین در بارهی پاسخهای فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی، در زمینه تأثیر موسیقی بر فعالیتهایبدنی و ادراکی، درک زمان، حافظه، رفتارهای حرکتی و غیرحرکتی، سلامتی عمومی، سلامتی روان، احساس درد، اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی مطالعاتی انجام شده است. مطالعاتی که در رابطه با دو مورد آخر یعنی اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی انجام شده اند، بیشتر میزان درک فشار کار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند در صورتی که میتوان تحقیقاتی در بارهی تأثیر موسیقی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویهی دقیقهای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد. خصوصیات ریتمی موسیقی که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است از الگوی مهارت های فیزیکی پیروی می نموده است در صورتی که میتوان از موسیقی استفاده کرد که خصوصیات ریتمی آن به جای پیروی از الگوی مهارت های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند. در زمینه ورزش قهرمانی نیز مربیان و ورزشکاران به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاههای خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفاده از کمکهای ارگوژنیک روی آوردهاند. این کمکها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیهای و روانشناختی ارائه میشوند و ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاههای خاصی از بدن از جمله دستگاه عصبی مرکزی و به تبع آن دستگاه عضلانی شوند (4). گوش دادن به موسیقی بر اساس الگوی مهارت های فیزیکی می تواند شاخصهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شود (39). حال این سؤال مطرح است که اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارت های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند آیا تغییرات فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی بارزتر و در دامنه وسیعتری ایجاد خواهد شد؟ آیا این تغییرات بارزتر و وسیعتر موجب بهبود بیشتر اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری خواهند شد؟ تا با طرحریزی راهبردهای خاص موسیقیائی به توان موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شد و ورزشکاران بتوانند با بهره گرفتن از نتایج بدست آمده موجبات بهبود اجرای ورزشی خود و تسریع در ریکاوری را بوجود آورده با بکارگیری راهبردهای قانونی و سالم طی مسابقات ورزشی، زمان حضور در رختکنها و در فواصل بین رقابتهای ورزشی از حداکثر ظرفیتها و تواناییهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی خود در رقابتهای ورزشی استفاده کنند و به نتایج ورزشی مطلوب نائل شوند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمت های مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات اسکلتی در حال کار را بوسیله امواج مغزی و یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای نتایج تحقیقاتی که در رابطه با موسیقیدرمانی و توانبخشی انجام شدهاست نشان دادهاند که از موسیقی میتوان به عنوان عامل افزایشدهنده تواناییهای فیزیکی، محرک روانشناختی، تسهیلکننده تغییرات مثبت حالات خلقی و کاهشدهنده درک فشار کار توسط فرد حین فعالیتبدنی و ورزش استفاده نمود. همچنین در بارهی پاسخهای فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی، در زمینه تأثیر موسیقی بر فعالیتهای بدنی و ادراکی، درک زمان، حافظه، رفتارهای حرکتی و غیرحرکتی، سلامتی عمومی، سلامتی روان، احساس درد، اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی مطالعاتی انجام شده است. مطالعاتی که در رابطه با دو مورد آخر یعنی اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بیهوازی و ورزشهای رقابتی و قهرمانی انجام شده اند، بیشتر میزان درک فشار کار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند در صورتی که میتوان تحقیقاتی در باره تأثیر موسیقی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویهی دقیقهای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد. خصوصیات ریتمی موسیقی که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است از الگوی مهارت های فیزیکی پیروی می نموده است در صورتی که میتوان از موسیقی استفاده کرد که خصوصیات ریتمی آن به جای پیروی از الگوی مهارت های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند. در زمینه ورزش قهرمانی نیز مربیان و ورزشکاران به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاههای خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفادهی از کمکهای ارگوژنیک روی آوردهاند. این کمکها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیهای و روانشناختی ارائه میشوند و ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاههای خاصی از بدن از جمله دستگاه عصبی مرکزی و به تبع آن دستگاه عضلانی شوند (4). گوشدادن به موسیقی بر اساس الگوی مهارت های فیزیکی می تواند شاخصهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شود (18). حال این سؤال مطرح است که اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارت های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند آیا تغییرات فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی بارزتر و در دامنه وسیعتری ایجاد خواهد شد؟ آیا این تغییرات بارزتر و وسیعتر موجب بهبود بیشتر اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری خواهند شد؟ تا با طرحریزی راهبردهای خاص موسیقیائی به توان موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شد و ورزشکاران بتوانند با بهره گرفتن از نتایج بدست آمده موجبات بهبود اجرای ورزشی خود و تسریع در ریکاوری را بوجود آورده با بکارگیری راهبردهای قانونی و سالم طی مسابقات ورزشی، زمان حضور در رختکنها و در فواصل بین رقابتهای ورزشی از حداکثر ظرفیتها و تواناییهای فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی خود در رقابتهای ورزشی استفاده کنند و به نتایج ورزشی مطلوب نائل شوند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمت های مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات اسکلتی در حال کار را بوسیله امواج مغزی و یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای تقویت این رابطه کاری در جهت بهبود اجرای ورزشی و یا تسریع ریکاوری می باشند که گاهاً به دوپینگ ورزشی منتهی می شود. به نظر میرسد این روش قانونی و سالم جایگزین مناسبی جهت رفع عوارض دوپینگ ورزشی و کسب نتایج مطلوب باشد. از نتایج این تحقیق در زمینه بهبود و درمان بیماریهای روحی-روانی نظیر افسردگی که فعالیتبدنی برای بهبود آنها مفید است نیز میتوان استفاده نمود. نتایج احتمالی این پژوهش برای مربیان و ورزشکاران فرصتی به وجود میآورد تا بجای استفاده از روشهای ارگوژنیک غیرمجاز که اغلب اوقات عوارض جبران ناپذیری برای ورزشکار درپی دارد از یک برنامهی کمکهای ارگوژنیک مجاز، ساده، کمهزینه و در دسترس استفاده کنند.
1-4-اهداف پژوهش
1-4-1– هدف کلی
هدف کلی از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر بهبود اجرای ورزشی در دانشجویان دختر تربیتبدنی بود.
1-4-2- اهداف اختصاصی
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر پردازش اطلاعات مغزی
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر بیشینهی ظرفیت هوازی
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر میزان لاکتات خون
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر میزان درک فشارکار
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر میزان احساس توانمندی
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر میزان درک خستگی
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر میزان زمان فعالیتبدنی تا بروز حالت واماندگی
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر ضربان قلب
- بررسی تأثیر گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر میزان شدت خستگی
1-5- فرضیه های پژوهش
1-5-1- فرض کلی
گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه بر بهبود اجرای ورزشی دانشجویان دختر تربیتبدنی تأثیر متفاوتی دارد.
1-5-2- فرضیه های اختصاصی
- گوشدادن به موسیقی مهیج، آرامشبخش، ترکیبی و تحریککننده امواج مغزی حین فعالیتبدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظهای بر پردازش اطلاعات مغزی دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-29] [ 02:31:00 ق.ظ ]
|