مقدمه

 

1 بیان مسئله

 

3 اهمیت و ضرورت

 

6 اهداف پژوهش

 

7 الف) اهداف کلی

 

7 ب) اهداف جزیی

 

7 فرضیه های پژوهش

 

8 سؤالات پژوهش

 

9 تعریف نظری و عملیاتی واژه های پژوهش

 

9  

 

فصل دوم /مطالعه منابع مربوط به موضوع پژوهش

  مقدمه

 

11 کلیات

 

24 راهبردهای مقابله

 

26 پیشینه مربوط به راهبردهای مقابله­ای

 

27 انواع مقابله

 

29 تعریف مقابله

 

32 اهداف و انگیزش

 

35 سلامت روان

 

38 تعریف سلامت روان

 

38 پیشینه مربوط به سلامت روان

 

40 پژوهشهای مربوط به موضوع اصلی پژوهش

 

46  

 

فصل سوم/ روش

  روش تحقیق

 

53 جامعه آماری

 

53 نمونه آماری

 

53 ابزارهای گرد آوری اطلاعات

 

54 ابزارهای آماری مورد استفاده

 

55 فصل چهارم/نتایج

 

  الف- جداول مربوط به داده های توصیفی

 

56 ب- جدول داده های مربوط به فرضیه ها

 

62 فصل پنجم/ بحث و نتیجه گیری

 

  الف- تفسیر نتایج مربوط به فرضیه ها

 

70 ب- تفسیر نتایج مربوط به سؤالات

 

71 محدودیت ها و پیشنهادات

 

72 الف) محدودیت ها

 

73 ب)پیشنهادات

 

74 فهرست منابع

 

75

 

چکیده:

 

همه مردم مشکلات و عوامل استرس زا را در زندگی شان تجربه می کنند و بایستی مکانیزم هایی برای مقابله با این دشواری ها پیدا کنند. این عوامل استرس زا در دامنه ای از هر روز، در حد معمول و یا خیلی شدید همچون بیکاری و بیماری قرار می گیرد. این که مردم چگونه با استرس مقابله می کنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. حتی همچنان که یک موقعیت خاص ممکن است رشد کند ، راهبردهای استفاده شده توسط یک فرد هم ممکن است، تغییر و رشد یابد. در این پژوهش رابطه راهبردهای مقابله ای با سلامت روانی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی تبیین سلامت روانی بر حسب راهبردهای مقابله ای است

 

پژوهش حاضر به مقایسه راهبردهای مقابله ای معلمین زن ومرد آموزشگاه های ابتدایی شهرستان بهاباد  و ارتباط آن باسلامت روانی   پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش همه ی معلمین شاغل در مدارس ابتدایی شهرستان بهاباد بودند. کل جامعه آماری این پژوهش که شامل 90نفر از معلمین زن ومرد است، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ازکل نمونه 90نفری، تعداد 89نفر از آموزگاران (40نفر مرد و 49نفر زن) به پرسشنامه ها پاسخ دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای مقابله ای لازاروس وفولکمن وهمچنین پرسشبنامه سلامت کلدبرگ استفاده شد.مهارت های مقابله ای لازاروس – فولکمن نیز که ضریب پایایی آن در پژوهش حاضر با بهره گرفتن از آلفای کرانباخ 90% محاسبه گردید، استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی برای بدست آوردن میانگین، انحراف معیار، درصد، درصد تراکمی و جدولهای توزیع فراوانی و برای آزمون فرضیه های پژوهش از آماراستنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، T گروه های مستقل و آزمون تفاوت بین دو همبستگی از گروه های مستقل) استفاده شده است.

 

نتایج این پژوهش بیانگر آن است که:

  1. بین راهبرد مقابله ای ارزیابی مجدد با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>p ، 24/0- =r).
  2. بین راهبرد مقابله ای مسالهگشاییبرنامه ریزیشده با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (05/0>p ، 21/0- =r).
  3. بین راهبرد مقابله ای مسئولیتپذیری با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>p ، 38/0- =r).
  4. بین راهبرد مقابله ای جستجویحمایتاجتماعی با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه منفی و معنادار وجود دارد (05/0>p ، 19/0- =r).
  5. بین راهبرد مقابله ای خویشتنداری با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه معنادار وجود ندارد (05/0<p ، 10/0 =r).
  6. بین راهبرد مقابله ای گریز-اجتناب با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه معنادار وجود ندارد (05/0<p ، 11/0 =r).
  7. بین راهبرد مقابله ای دوری گزینی با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0>p ، 35/0 =r).
  8. بین راهبرد مقابله ای مقابله مستقیم با سلامت روان معلمین مرد و زن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0>p ، 19/0 =r).
  9. متغیرهای پیش بین جمعاً 16 درصد از واریانس سلامت روان معلمان را تبیین می کنند و از بین این متغیرها به ترتیب مسئولیت پذیری، دوری گزینی ومساله گشایی برنامه ریزی شده نقش معناداری در پیش بینی سلامت روان معلمان دارا می باشند.
  10. سطوح معناداری تمامی آزمون ها بیانگر آن هستند که بین دو گروه معلمان زن و مرد در هیچکدام از راهبردهای مقابله ای مساله مدار و
  11. مقالات و پایان نامه ارشد
  12.  هیجان مدار تفاوت معناداری مشاهده نمی شود (05/0 < pو 578/F=).
  13. تفاوت بین میانگین گروه ها از لحاظ آماری معنادار نیست]05/0<P و 535/0-= [t. لذا فرضیه یازدهم پژوهش تأیید نمی شود.

بحث: به طور کلی نتایج نشان می دهد که بهداشت روانی افراد در زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی تحت تاثیر شیوه مقابله فرد با مسایل قرار می گیرد.

 

کلید واژه: راهبردهای مقابله ، سلامت روانی و معلمین شهرستان بهاباد

 

فصل اول

 

طرح کلی تحقیق

 

مقدمه:

 

از نظر سازمان بهداشت جهانی، سلامت یکی از شاخصهای توسعه یافتگی کشورهاست. سلامتی کیفیتی است که تعریف آن دشوار و اندازه گیری واقعی آن تقریباً ناممکن است. متخصصان تعاریف متعددی از این مفهوم ارائه کرده اند. هر چند که تقریباً همه ی آنها موضوع مشترکی دارند و آن مسئولیت در قبال خود و انتخاب سبک زندگی سالم است. سلامت روانشناختی یکی از جنبه های  مفهوم کلی سلامت است که همانند مفهوم کلی سلامت دارای تعاریف متعددی است که این تنوع در تعاریف میتواند ناشی از تفاوت رویکردهای گوناگون در روانشناسی و باور متفاوت مؤلفان نسبت به مؤلفه های گوناگونی باشد که در ارتباط با سلامت روان شناختی وجود دارد و یا در برخی مواقع به واسطه ی نتایجی که از پاره ای بررسی ها بدست می آید. بنا به تعریف سازمان بهداشت روانی ، سلامت روانی حالتی از رفاه و بهبود ی است که طی آن هر فرد بتواند توانایی های بالقوه ی خویش را تحقق بخشد، با استر سهای معمول در زندگی مقابله کند و به شکل مثمر ثمر وسازنده ای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد نقشی مؤثر ایفا کند.
( گزارش . بهداشت جهانی، 2001)

 

امروزه موضوع سلامت روان مورد توجه بسیاری از پژوهشگران، پزشکان و رسانه های گروهی قرار گرفته است که صرف نظر از دیدگاه ها و به تبع آن تعاریف گوناگون دربارهی سلامت روان شناختی، مشخص شده است عوامل متعددی وجود دارند که می توانند مستقیم یا غیرمستقیم و به گونه یمثبت یا منفی بر آن تأثیر بگذارند که از بین این عوامل تأثیرگذار می توان به مهارت های مقابله ای  که در این مطالعه نیز مورد بررسی قرار گرفته اند، اشاره کرد مهارتهای مقابلهای یکی از مولفه های مهم سلامت روانی است که در سالهای اخیر مورد  مطالعه قرار گرفته است و چگونگی واکنش انسان در برابر مسایل و مشکلات زندگی است که مطرح شدن مفاهیمی چون مقابله و سبکهای مقابله  را در پی داشته است.

 

(اسمیت  وهمکاران ( 2003) ترجمه ی ساعتچی و همکاران،( 1386)

 

 اصطلاح مقابله را به فرایندی اطلاق نموده اند که از راه آن فرد سعی می کند فشارهای روانی را کنترل و مدیریت کند. (پیرلین و اسکولر 1978)؛ به نقل از محمدی، (1385) نیز بیان کرده اند که مقابله عبارت است از هرگونه پاسخی که در برابر ناملایمات زندگی داده میشود و از ناراحتی عاطفی جلوگیری می کند و یا فرد را از آن مصون میدارد و یا بر آن چیره میگرداند. رویدادهای بیرونی که شخص تجربه میکند ممکن است او را به کوششهای مقابله جویانه وا دارد به همین سان محیط درونی شخص یعنی اندیشه ها و احساس هایی که نسبت به این رویدادها دارد و پاسخی که در برابر آنها نشان میدهد نیز ممکن است نتایجی مثبت به بار آورد ،( لازاروس  و همکاران 1981) ؛ به نقل از محمدی، (1385) همچنین مقابله را کوششهای روان شناختی و رفتاری میدانند که برای کنترل نیازهای درونی و بیرونی و تعارضات میان آنها صورت میگیرد. آنان بر این باورند که این اعمال یا کوششهای روان شناختی و رفتاری برای غلبه یافتن، تحمل کردن، کاهش یا کمینه کردن نیازهای درونی و بیرونی انجام میگیرد که بر فرد فشار وارد میکند

 

انسانها هنگام مقابله با مشکلات، در برخی مواقع میکوشند تا از عهده ی حل تضادهایی که بین مقتضیات یک موقعیت تنیدگی زا و توانایی خود احساس می کنند، برآیند . در وضع مطلوب مردم کوشش خود را به حل مشکلاتی که با آن ها مواجه اند؛ معطوف می دارند، ولی در کوشش برای مهار کنترل تحمل، کاهش یا کمینه کردن تضاد میان مقتضیات موقعیت و توانایی های خود ، گاهی میکوشند از اموری که آ ن ها را خطرناک می دانند؛ بگریزند یا از آ ن ها دوری کنند . همچنین، آنان منفعلانه می کوشند تا موقعیت هایی را که نامعقول یافت ه اند، بپذیرند . گر چه از نظر فنی تعریف کنارآمدن می تواند شامل همه ی کوشش های فرد از جمله خود تخریبی  برای رو به رو شدن با موقعیتهای تنیدگی زا شود. (دیماتئو، 1991: ترجمه ی موسوی اصل و همکاران، 1387).

 

کنار آمدن فرایندی پویاست و فرد ممکن است کوشش های گوناگونی برای این کار انجام دهد و پسخوراند موفقیت در یک کوشش خاص، معمولاً فرد را برمیانگیزد که دوباره آن را امتحان کند از سوی دیگر، شکست موجب روی آوردن به روشی دیگر م ی شود . فرد پیوسته محیط وکوششهایش را برای کنار آمدن ارزیابی کرده و در ارزیابی خود تجدید نظرمی کند . به همین  منظور، لازاروس و فولکمن 1984 ؛ به نقل از هنرپروران، 1386  انواع مقابله را بر مبنای کانون مقابله به دو مقوله ی کاربردی عمده؛ مقابله متمرکز بر مسئله و مقابله متمرکز بر هیجان  برای مهار استرس تقسیم می کند. (فولکمن و لازاروس 1984 ؛ به نقل از محمدی ،(1385)مقابله متمرکز بر مسئله با هدف از میان برداشتن مشکل یا تعدیل آن  و کاهش ملزومات موقعیت استرس زا و افزایش منابع برای رویارویی با آن صورت می گیرد ( سارافینو 60022 ؛ ترجمه ی میرزایی و همکاران، 1387).

 

تلاش های مسئله مدار معطوف به تغییر موقعیت فشار زاست و بر مهار عوامل فشارزا به منظور کاهش یا حذف پریشان کنندگی آن توجه دارد (فولکمن و لاز اروس1984،به نقل از محمدی 1385 ) به بیان دیگر ، کوشش های مسئله محور شامل انجام فعالیت های مستقیم به منظور تغییر موقعیت تنیدگی زا و پیشگیری یا کاستن از تأثیرات آن است . افراد، کنار آمدن مسئله محور را زمانی بکار می برند که باور داشته باشند میتوانند در باب مو قعیت تنیدگی ؛ زایی که با آن مواجه اند، کاری انجام دهند ( لازاروس و فولکمن، 1984 ؛ به نقل از دیماتئو، 1991ترجمه ی موسوی اصل و همکاران، (1387)  مقابله متمرکز بر هیجان در صدد است تا پیامدهای هیجانی عامل استرس زا را مهار کند (فولکمن و لازاروس 1984 ؛ به نقل از محمدی، 1385).

 

تلاشهای هیجان مدار معطوف به تغییر واکنش های هیجانی به عوامل فشارزاست، یعنی بر مهارپاسخهای هیجانی و برانگیختگی فیزیولوژیایی در جهت کاهش فشار روانی تأکید دارد (فولکمن و لازاروس، 1984 ؛ به نقل از محمدی،5 138).

 

به بیان دیگر ، کوشش های ((هیجان محور)) شامل کوشش هایی است که پیامدهای عاطفی و اجتماعی حوادث را تعدیل کرده یا کاهش می دهد.( بیلینگز و موس ، 1981 ؛ به نقل از سارافینو ،2002 ؛ ترجمه ی میرزایی و همکاران، (1387).

 

 با وجود این، در بیشتر موارد برای کنار آمدن مؤثر و دراز مدت، هر دو رویکرد مساله محور و عاطفه محور ضروری است . گرچه کنار آمدن با جنبه های عاطفی یک رویداد تنیدگی زا ممکن است بسیار مهم باشد، ولی کوشش های کنار آمدن عاطفه محور با واقعیت مس ئله برخورد نمی کند و راه حل دراز مدتی برای آن فراهم نمی آورد. همچنین، کوشش های مداوم برای حل یک مسئله بدون  توجه به تأثیرات روانی آن بر فرد، ممکن است سلامت او را به مخاطره اندازد. راه حل واقع گرایانه و دراز مدت ممکن است به سلامت روانی فرد آسیب رساند و کوشش در جهت حل دراز مدت مسئله، بدون کسب آرامش کوتاه مدت از راه سازگاری عاطفه محور به شکست منجر شود . منابع مقابله ای مجموعهای پیچیده از عوامل هیجانی، انگیزشی، شناختی و روی هم رفته، ویژگیهای شخصیتی هستند که زمینهی لازم را برای روش های مقابلهای فراهم میکنند. این منابع به عنوان ویژگیهای غیر موقعیتی ثابتی هستند که بر فرایندهای مقابلهای اثر میگذارند. به بیان دیگر، منابع مقابله ای اقدامهای پیشگیری کنندهی اجتماعی و روان شناختی هستند که می توانند احتمال آسیب دیدگی ناشی از تنیدگی را کاهش دهند یا به افراد کمک کنند تا در مواجهه با رویدادهای تنیدگیزا، نشانه های مرضی کمتری داشته باشند یا اینکه پس از مواجهه به سرعت بهبود یابند. از این رو، در خلال دو دههی گذشته حجم وسیعی از پژوهشهای تجربی نقش سبکهای مقابلهای را در گسترهی زندگی افراد به عنوان عاملی مهم در بروز و نگهداری نشانه های مرضی مورد تایید قرار داده اند .(بیلینگز و موس، 1981 ؛ به نقل از سارافینو، 2002 ؛ ترجمه ی . میرزایی و همکاران، 1387)

 

زندگی در سده کنونی با پیچیدگی و سختی ویژه‌ای همراه است. دگرگونی‌های اجتماعی و خانوادگی، بروز بیماری‌های خطرناک، آلودگی‌های فراگیر زیستی، جنگ و رقابت و نظایر این‌ها، هرکدام به تنهایی می‌تواند فشار و اضطراب فراوانی را فرد وارد سازد. زندگی در چنین جهانی نیازمند داشتن توانایی، مهارت و برنامه‌ریزی شایسته‌ای است که بتواند سازگاری و توان پایداری فرد در برابر سختی‌ها و در عین حال سلامتی او را افزایش دهد(اکبرزاده، 1376).

 

سازگاری و سلامتی افراد ممکن است با ورود به محیط های تازه‌ای کاهش یابد. چرا که برای فرد رویارویی با افراد و محیط ناآشنا، خواست‌ها و کمبودها و یورش اندیشه‌های گوناگون، می‌تواند از مهم‌ترین منابع فشارروانی  به حساب آید. آن‌ ها برای کاهش احساس ناخوشایند استرس و گاه برای برطرف کردن عامل آن به افراد، امکانات و شیوه‌های گوناگون روی می‌آورند. اما کدام شیوه موفقیت و سلامتی او را تضمین خواهد کرد؟ (اکبرزاده، 1376).

 

بدیهی است نمی‌توان به گونه‌ای فراگیر عوامل فشارروانی را از بین برد، زیرا اساساً کشمکش و فشار(تنش) برای رشد شکوفایی و سلامتی انسان ضروری است. بنابراین بایستی افراد را از درون مایه کوبی  کرد و به آن‌ ها آموخت چگونه مسائل را تفسیر کنند و از چه شیوه‌های کارآمدی برای رویارویی با مشکلات استفاده کرد. آینده بشر نیازمند افرادی است که : بنابراین هدف کلی بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله ای با سلامت روانی در معلمان شهرستان بهاباد است.

 

بیان مسئله:

 

یکی از منابع مقاومت درونی فرد در برابر استرس  ساختار سرسختی  می‌باشد. سرسختی از ویژگی‌های شخصیتی است که همه افراد به درجاتی از آن برخوردارند. این ساختار با سه مولفه تعهد ، مهار  و مبارزه‌جویی  می‌تواند فرد را علیرغم زندگی در شرایط کاملاً استرس‌زا از بیماری مصون نگه دارد. (کیامرثی و دیگران، 1377). افراد سرسخت، احساس مسولیت وهدفمندی قوی دارند(تعهد) و بر رویدادها احساس تسلط می‌کنند (مهار) و دگرگونی‌ها را مایه بالندگی می‌دانند. نه تهدید (مبارزه جویی).

 

یکی از حوزه‌های فعال پژوهشی در روانشناسی سلامتی ، بررسی «روش‌های مقابله با استرس» می‌باشد. این روش‌ها عبارتند از تلاش‌های شناختی و رفتاری مستمر برای برآوردن نیازهای درونی و برونی که شامل سه روش عمده الف) مسأله مدار  ب) هیجان مدار  و اجتناب  مدار  می‌باشد (اکبرزاده، 1376).

 

در روش مقابله‌ای مساله مدار، فرد عامل استرس را به منظور کاهش یا حذف تنش حاصل از آن، کنترل می‌کند، مثلاً مطالعه قبل از امتحان. در حالی که در روش مقابله‌ای هیجان مدار، فرد واکنش‌های هیجانی ناشی از استرس را کنترل می‌کند. مثلاً کم اهمیت جلوه دادن امتحان. در روش مقابله‌ای اجتناب مدار، فرد از روبرو شدن با عامل استرس دوری می‌کند، مثلاً رفتن به سینما.

 

پژوهش‌های مختلف، ارتباط سرسختی و سلامتی را از یک طرف و روش‌های مقابله و سلامتی را از طرف دیگر مورد بررسی و تأکید قرار داده‌اند(اکبرزاده ، 1376). با این وجود، چگونگی ارتباط بین سرسختی و روش‌های مقابله هنوز مشخص نشده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...