مفهوم لغوی تولیت |
مفهوم لغوی تولیت
گفتار نخست : مفهوم لغوی تولیت
تولیت در لغت به معنای والیگردانیدن، ولایت دادن، سرپرستی و رسیدگی امری را به عهده کسی سپردن میباشد[۱] . همچنین در فرهنگ فارسی تولیت به معنای خداوندی کردن ، خداوندی دادن، ولایت دادن، عهدهدار بودن امور موقوفات و مزارات و سرپرستی آمده است[۲].
لذا متولی کسی است که بر حسب صفات و مشخصاتی که واقف در وقفنامه ذکر کرده است و در هر عصر و زمانی به اداره امور وقف موافق نظر واقف می پردازد ولذا عمل و سمت متولی در اداره موقوفه به نام«تولیت» خوانده میشود[۳] . همچنین ولایت بر موقوفه حقی است مشروع، زیرا هر موقوفه نیازمند مدیریتی است که آن را از هر جهت و بر حسب شروط معتبر واقف اداره کند. مال موقوفه از مالکیت واقف بنابر نظر مشهور خارج میشود و بایستی توسط احدی اداره شود و به حال خود رها نشود. لذا وجود متولی قادر و امین برای هر موقوفه ضرورت دارد تا آن را اداره نماید، اعیان وقف را حفظ کند و عوایدش را در مصارف مقرره خرج کند و از حدود آن و حقوقش دفاع نماید[۴].
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :(فایل کامل موجود است)
پایان نامه قلمرو دخالت اداره اوقاف در تولیت موقوفات
گفتار دوم: مفهوم تولیت در فقه و حقوق
در اصطلاح فقه و حقوق عهده داری امور موقوفه را تولیت گویند[۵] . به عبارت دیگر تصدی امور وقف را تولیت گویند [۶]. ماده ۷۵ قانون مدنی تولیت را صرفاً اداره موقوفه میداند . بنابراین تولیت مالکیت نمیباشد بلکه صرفاً اداره امور آن است. بر خلاف مالک که دارای حقوق استعمال و استثمار و اخراج از مالکیت است متولی از چنین حقوقی برخوردار نیست. لذا تولیت منصبی است که از طرف واقف یا حاکم به متولی داده میشود و آن آمیزهای از حق و تکلیف است[۷]. به این معنی که متولی در مقابل عمل و کاری که برای سرپرستی و اداره موقوفه انجام میدهد مستحقق اجرت معین یا اجرت المثل است و از این حیث دارای حق، از طرف دیگر عهده دار و مسئول در مقابل نگهداری اموال موقوفه و اداره آن و اجرای دقیق مفاد وقفنامه و امور محوله میباشد ،که از این جهت دارای تکلیف است . به این دلیل است که متولی نمیتواند تولیت را به دیگری تفویض نماید و خود را از قید مسئولیت رها سازد مگر اینکه این اختیار را داشته باشد که در صورت اخیر وی به منزله کسی خواهد بود که اختیار تعیین متولی را دارد[۸]. متولی ممکن است به تصریح واقف یا مفاد وقفنامه یا حکم سازمان اوقاف وامور خیریه و یا حکم دادگاه جهت اداره امور موقوفه تعیین شود[۹]. همچنین واقف میتواند تولیت امور موقوفه را مادام الحیات برای خود یا دیگری قرار دهد یا تعیین متولی را به اشخاص ثالثی واگذار نماید[۱۰].
مبحث دوم : اقسام تولیت و ماهیت حقوقی تولیت
گفتار نخست: اقسام تولیت
بند نخست : تولیت منصوص
از آن جا که در وقف باید عین مال حفظ و منافع آن به مصارف مشروعی که واقف تعیین کرده است برسد، لذا باید برای اداره کردن آن ترتیبی اتخاذ گردد. لذا ممکن است واقف شخص یا اشخاصی را برای اداره امور موقوفه معین کرده باشد که چنین شخصی متولی منصوص نامیده میشود . به عبارت دیگر متولی منصوص کسی است که برابر وقفنامه به صراحت نام و یا اوصاف و شرایط او قید گردیده است . مثلاً واقف خود را به عنوان متولی موقوفه معرفی نموده است و بعد از خود برای اولاد ذکور خود ایضاً نسل بعد نسل قرار میدهد .در اینصورت موقوفه منصوص التولیه است[۱۱]. همچنین محمد معین در تعریف متولی منصوص بیان داشته است که: متولی منصوص کسی است که در وقفنامه نام او برده شده است و یا اوصاف و مشخصاتی برای متولی ذکر شده که با فرد معین منطبق گردد. از قبیل ارشد، اکبر، اعلم، یا پیش نماز مسجد جامع و نظایر آنها[۱۲] . بنابراین وقتی واقف در حین وقف فرد و یا افرادی را به عنوان متولی تعیین نماید و نام و مشخصات ایشان را در متون وقفنامه تصریح نماید ،آن موقوفه را منصوص التولیه نموده است. البته عدهای با درج عبارت نسل بعد نسل در خصوص تعیین متولی و یا ذکر اوصافی که قابل انطباق با شخص معینی باشد مخالف بوده و اعتقاد دارند که متولی منصوص تنها کسی است که نام وی به صراحت در وقفنامه ذکر گردیده که این نظر علی القاعده مقرون به صحت و غرض واقف نمیباشد. زیرا موقوفه علی الابد باقی میماند و متولیان سالیان سال و نسل بعد نسل بر موقوفه تولیت خواهند داشت که تعیین نام و مشخصات شناسنامهای ایشان برای واقف میسور نمیباشد ، بنابراین اوصاف و شرایط ایشان را میبایست قید نماید که غرض وی را برای مشخص بودن متولی تعیینی برساند و این متولیان چون اوصافشان به روشنی قید گردیده است و کاملاً قابل شناسایی و مشخص میباشد مانند این است که نام و مشخصاتشان قید گردیده است و لذا در زمره متولیان منصوص خواهند بود و الا تمامی موقوفات را پس از فوت متولی اول، باید موقوفه با تولیت غیر منصوص دانست که معقول به نظر نمیرسد و از مفهوم تولیت غیر منصوص نیز دور میباشد. زیرا متولی زمانی غیر منصوص است که یا واقف اصلاً متولی تعیین ننموده است یا نسل واقف منقطع گردیده است و کسی با اوصاف موجود در وقفنامه باقی نمانده است. در تایید این گفتار دو نظریه مشورتی از اداره حقوقی قوانین موجود میباشد .
اداره مذکور طی نظریه مشورتی شماره ۴۶۴۵/۷ مورخ ۷/۷/۷۹ چنین نظر داده است: «تعیین متولی در وقفنامه نسلاً به نسل متولی منصوص تلقی شده و نمی توان آن را غیر منصوص تلقی و یا او را عزل نمود و در صورت خیانت ضم امین میشود».
همچنین درنظریه شماره ۴۶۴۵/۷ مورخ ۷/۹/۷۹ چنین نظر داده است :
«اگر در وقفنامه تولیت به ارشد یا اورع اولاد واقف نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن واگذار شده باشد موقوفه با توجه به تعاریفی که در قانون از تولیت منصوص شده ، منصوص التولیه خواهد بود…»
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-01-30] [ 10:29:00 ب.ظ ]
|