" مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – عوامل موثر دررضایت زناشویی – 7 " |
“
رضایت یک متغیر نگرشی است و بنابرین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود.طبق تعریف فوق رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبههای مختلف زناشویی دارند.
اساسا اگر رضایتمندی زناشویی حاصل مبادله ی رفتارهای پاداش بخش باشد، عدم رضایتمندی فقط هنگامی خواهد بود که دو شریک از چیزی رنج ببرند البته نظر افراد در این باره که چه اموری رضایت بخش و یا نارضایت بخش است ممکن است با گذشت زمان تغییر کند. رابطه ای را که یک زوج در ۲۰ سالگی فوق العاده رضایت بخش می دانند ممکن است در ۴۰ سالگی با ایجاد علائق و شغل های جدید در طی این سال ها چندان رضایت بخش نیابند همجنین زمانی بهترین انتخاب تلقی می شده است در صورتی که امکان انتخاب نامزد هایی زیباتر و بهتر وجود داشته باشد .
احتمالا دیگر آنچنان راضی کننده نخواهد بود. هم چنین ممکن است با شروع زندگی و دیدن خطاهای همسر در طول سال ها رضایت از همسر کاهش یابد (الیس و همکاران، ترجمه ی، صالحی و آمین یزدی ۱۳۸۶).
آلسون[۲۲] ودیگران (۱۹۸۹) به نقل از سلیمانیان نیز برای سیکل زندگی خانوادگی مراحلی را مطرح میکنند وعتقد است که میزان رضایت زناشویی در هر یک از این مراحل تفاوت است .
مراحلی که وی مطرح میکند عبارتنداز:
۱- زوج های جوان بی فرزند؛
۲- خانواده با فرذندان پیش دبستانی؛
۳- خانواده با فرزندان دبستانی؛
۴- خانواده با فرزندان نوجوان؛
۵- خانواده با فرزندانی که شروع به ترک خانه میکنند؛
۶- خانواده بدون فرزند (فرزندان در این مرحله خانواده را ترک کردهاند)؛
۷- خانواده در دوران پیری و باز نشستگی (عیسایی ۱۳۸۷ ص ۲۶).
وینچ و دیگران (۱۹۷۴) به نقل از سلیمانیان (۱۳۸۳) می نویسند: نتایج پژوهش های “مارلو”(۱۹۸۹) نشان میدهد که مرد ها در دوره ی اول زندگی کمترین رضایت را دارند تا زن ها و این در حالی است که آن ها در مرحله ی سوم دوره زندگی که کودکان در سن پیش دبستانی هستند نیز در همان سطح رضایت هستند.
زن ها همیشه در سطح رضایت کاهش نشان میدهند در حالی که در پژوهشی که توسط بلدووف (۱۹۶۰) به نقل از سیف (۱۳۶۸) در همین زمینه انجام شده، آمده است که رضایت و خشنودی مادران از زندگی زناشویی، پس از جدا شدن فرزندان بیشتر از زمانی است که فرزندان نوجوان و ۱۹ ساله به بالا در خانه حضور داشته اند.
گامن (۱۹۷۱) به نقل از سیف (۱۳۰۰) نیز معتقد است رضایت از زندگی زناشویی در همسرانی که به دوره پدر و مادری انتقال یافته اند نسبت به دوره زندگی زناشویی قبلی کاهش یافته است.
هم چنین بررسی های جدیدتری توسط رولین (۱۹۷۴) به نقل از سیف (۱۳۰۰) و اسپانیر و همکاران (۱۹۷۵) به نقل از سیف (۱۳۰۰) به طریقه پژوهش مقطعی انجام گرفته و چنین نتیجه گرفته اند که تنش های مربوط به نقش های زناشویی پس از استقلال زندگی فرزندان نسبت به زمانی کهآنان در خانواده حضور داشتند کمتر شده است و زوجها از رفتار خودنسبت به دیگران کمتر شکایت دارند.
عوامل مؤثر در رضایت زناشویی
درپژوهشی که توسط بلدووف (۱۹۶۰) به نقل از سیف (۱۳۶۸) در همین زمینه انجام شده, آمده است که رضایت و خشنودی مادران از زندگی زناشویی پس از جدا شدن فرزندان بیشتر از زمانی است که فرزندان نوجوان و ۱۹ ساله به بالا در خانه حضور داشته اند. گلمن (۱۹۷۱) به نقل از سیف (۱۳۶۸) نیز معتقد است که رضایت از زندگی زناشویی در همسرانی که به دوره پدر و مادری انتقال یافته اند نسلت به دوره ی زندگی زناشویی جوانان تازه ازدواج کرده بیشتر است.
از دهه ۱۹۵۰ پژوهشگران عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی را بررسی کردند. منفی بافی, سن ازدواج, فرزندان, زمینه اقتصادی-اجتماعی, داشتن علایق و هدف هایی یکسان و فعالیت های جنسی, همه عواملی هستند که مورد توجه “هانر” بود( هوستون, ونگلیستی,۱۹۹۱).
وینچ و دیگران(۱۹۷۴) به نقل از سلیمانیان (۱۳۷۳) هشت معیار موفقیت زناشویی را که در سه دهه گذشته بکاررا رفته مشخص کردهاند. این معیارها عبارتند از:
– ثبات
– انتظارات اجتماعی
– رشد شخصیت
– مصاحبت
– شادی
– رضایت
– سازگاری
– یکپارچگی
البته عوامل زیادی میتوانند در رضایت مؤثر باشند و هر کس با توجه به نگرش خاص خود و یا نتایج پژوهش هایش عواملی را برای رضایت زناشویی بیان میکند. عده ای بلوغ فکری و عاطفی زوجین, داشتن تحصیلات و طبقه مشابه و یا داشتن علاقه و طرز تفکر مشترک را از جمله عوامل تأثیر گذار بر رضایت زناشویی می دانند و برخی دیگر نیز عوامل دیگری را ذکر میکنند. در ذیل به بررسی مهم ترین این عامل ها می پردازیم:
- ابراز محبت و عشق زوجین نسبت به یکدیگر: احساس شیدایی اوایل ازدواج به مرور میتواند به عشقی بالغانه تبدیل شود. زن میتواند از گفتن “دوستت دارم” و شوهر از شنیدن آن لذت ببرند, زیرا محبت و جذابیت متقابل دریافت صمیمیت, وفاداری, اعتماد و دوستی به هم گره خورده, عشق قوی تر و عمیق تری را پایه گذاری میکند( بک, ۱۹۸۸, ترجمه, قراچه داغه,۱۳۷۶,ص۲۵۲).
رسول گرامی اکرم(ص) می فرمایند:«وظیفه زن نسبت به شوهرش این است که مهر و محبتش را در دل بپروراند».
و در این خصوص حضرت علی علیه السلام می فرمایند:«در هر حال با زنان سازش و مدارا کنید و به آن ها گفتار خوش نشان دهید, باشد که آنان نیز کردار خوش نشان دهند».
از نظر روانی هم, نرم زبانی در تحکیم روابط زناشویی و دوام مهر و محبت تأثیر بسزا دارد.
در حدیث آمده است:«این گفته ی مرد به همسر خود که من تو را دوست دارم, هرگز از دل او بیرون نمی رود»(مشکینی, به نقل از موسوی,۱۳۷۵).
آنچه در ازدواج های پریشان وجود ندارد, ابراز محبت و صمیمیت است. زن و شوهر که دلیل ابراز خشم خود را درک نمی کنند, در مراودات خود به جایی میرسند که هر دو یا دست کم یکی از آن ها به این نتیجه میرسند که به قدر کافی مورد عشق و محبت همسر خود قرار ندارند(بلوچ, ترجمه, قراچه داغی, ۱۳۷۰).
از بهترین و با شکوه ترین تجلیّات زندگی متعادل, سرمایه گذاری انسانی یا داد و ستد عاطفی بین زوجین است. اگر دهه ی اول زندگی مشترک را به منزله شروع تبادلات عاطفی و هم حسی زوجین تلقی کنیم و آن را فرصتی برای درک روحیات هر یک به حساب آوریم, در دهه های بعد داد و ستد عاطفی نیاز به جلوه بیشتر و مساعدتری خواهد داشت. به ویژه در سال های میانی و پایانی زندگی مشترک که احساس تنهایی و از دست رفتن جوانی به مشکلات زوجین دامن می زند, تلاش آن ها برای اثبات عواطف صادقانه و صمیمانه شان ضرورتی بیش از گذشته مییابد و دوام و استحکام زندگی شان را تضمین خواهند نمود(شرفی,۱۳۷۱)
برودریک (۱۹۸۶)به نقل از موسوی (۱۳۷۵) در پژوهشی رابطه عاطفی, نگرش ها و رفتار را با رضایت زنا شویی مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که متغیرهای عاطفی و نگرشی با واریانس بسیار منحصر به فرد در زناشویی نقش دارند.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 04:40:00 ق.ظ ]
|