واکاوی و تحلیل تحولات اجتماعی، نشانگر برخی عوامل کلیدی و بنیادی است که آموزش از مهم ترین و پایدارترین آن ها می‌باشد. آموزش و پرورش در مفهوم وسیع آن، همه تلاش های سازمان یافته و غیر سازمان یافته ای را در بر می‌گیرد که موجب انتقال میراث علمی، فناوری، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه از نسلی به نسل دیگر می شود. همچنین یکی دیگر از رسالت های خطیر آموزش و پرورش، ایجاد فرصت هایی برابر برای رشد، شکوفایی و تعلیم و تربیت صحیح افراد جامعه به خصوص کودکان و نوجوانان می‌باشد. آموزش عبارت است از هر گونه فعالیت با تدبیر از پیش طرح ریزی شده ای که هدف آن آسان کردن یادگیری در فراگیران است.[۴۷]

 

آموزش زمانی می‌تواند بیشترین بازدهی را داشته باشد که هدفمند بوده و ‌بر اساس یک چارچوب و ساختار مشخّص باشد. آنچه بیش از همه مهم می‌باشد و همیشه به عنوان یک دل­مشغولی مهم وجود داشته و دارد، ‌پاسخ‌گویی‌ ‌به این سؤال مهم است که برای ایجاد و حفظ اثربخشی در نظام های آموزشی و به ویژه نظام آموزش و پرورش، چه تدابیر و راهکارهایی را باید اتخاذ کرد تا بیشترین بازدهی را داشته باشیم.

 

‌متخصصان برنامه ریزی و مدیریت نظام های آموزشی به سؤال های فوق به شکل های مختلفی پاسخ داده‌اند که از مجموع نظرات و مطالعات آن ها می توان ارکان هر نظام آموزشی را حاوی پنج عنصر کلیدی ‌به این شکل دانست: محتوای آموزشی، معلم، فراگیر، تجهیزات، ابزارها و سرانجام برنامه ریزی و مدیریت آموزشی. همچنین پر واضح است که هر یک از این عناصر دارای روابط متقابل با یکدیگر می‌باشند که ماهیت پویا و متحولی را به نظام آموزشی می بخشند.

 

محتوای آموزشی یکی از عناصر مهم این فرایند می‌باشد و شاید هم مهم ترین عنصر. چرا که بدون وجود محتوای آموزشی و مطالبی برای آموزش و انتقال، آموزش بی معنا و مفهوم خواهد بود. منظور از محتوای آموزشی، هر گونه پیام کتبی، اعم از تصویری و نوشتاری و یا ترکیبی از آن­ها می‌باشد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر افکار، ارزش ها و مهارت های مخاطب تاثیر می­ گذارد . در این برداشت، محتوای آموزشی در برگیرنده طیف وسیعی از مطالب و موضوعات در شکل های متنوع نوشتاری، تصویری و شنیداری خواهد بود.[۴۸]

 

کتاب های درسی به لحاظ نقش و جایگاه خود برای حفظ اعتبار و حیثیت علمی و فرهنگی و همچنین نقش تربیتی، در نظام آموزشی کشورها از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشند. کتاب­های درسی، کتاب هایی هستند که بر اساس برنامه ی درسی خاصی و یا اهداف معین مطابق پایه، رشته و شرایط ذهنی و سنی یادگیرندگان تالیف، چاپ و از سوی مراجع ذی صلاح در وزارت آموزش و پرورش به تصویب رسیده اند و در چارچوب زمانی معین، در کلاس های رسمی مدارس تدریس می‌شوند وسپس از آن ها ارزشیابی به عمل می‌آید و یاد گرفتن محتوای آن ها منجر به اخذ مدرک تحصیلی می شود.[۴۹]

 

از زمانی که کتب درسی برای ارائه در مدارس رواج یافته تاکنون عدم نیازمندی به آن اعلام نشده و یا اگر مسائلی در این زمینه هم وجود داشته به صورت جدی مطرح نشده است.[۵۰]

 

بازنگری، تجدید نظر و اصلاح محتوای کتاب های درسی، زمینه‌های رشد و تکامل برنامه­ ریزی درسی و به تبع آن رشد، بهبود و پیشرفت تحصیلی را به دنبال خواهد داشت. ‌بنابرین‏، با آگاهی از نقش و اهمیت کتاب های درسی در پیشرفت امر آموزش و با توجّه به تغییر نظام های آموزشی ضروری است تا به ارزیابی کتاب های درسی و تحلیل محتوای آن ها پرداخته شود.[۵۱]

 

مبحث دوم: تعلیم و تربیت و پیشگیری از جرم

 

آدمی در شمار موجوداتی است که کمالشان در فطرت از وجود متأخّر افتاده است. به همین دلیل انسان در دوره ی رشد خود یعنی فاصله ی بین وجود تا کمال نیازمند تربیت است و مراقبت از رشدش ضرورت دارد.

 

در هر جامعه ای مجموعه ای از پدیده‌های اجتماعی مثبت و منفی وجود دارد. پدیده‌های اجتماعی مثبت، اعمال منطبق با نرم ها و هنجارهای جامعه می‌باشد و پدیده‌های اجتماعی منفی، عدم تطابق رفتاری با هنجارها و در معنای دیگر همان تخلّفات، انحرافات و جرائم می‌باشد.

 

هنجار مجموعه قواعد رفتاری پذیرفته شده در یک جامعه است. انسان در فرآیندی به نام جامعه­پذیری [۵۲]با این پدیده ها آشنا می­گردد.مفهوم عام جامعه پذیری از دیدگاه اندیشمندان علوم اجتماعی و جامعه شناسان، نوعی استراتژی برای حفظ انسجام اجتماعی و وحدت گروهی تلقّی می­گردد به عنوان مثال، کارولاین پلوس تأکید می‌کند که یک جامعه یا گروه معین از استراتژی جامعه پذیری استفاده می‌کند تا ویژگی های خود را به تازه واردین منتقل نماید و بدین طریق جامعه اطمینان خاطر حاصل می‌کند که رفتار این تازه واردها انسجام اجتماعی و نظم جامعه را به مخاطره نخواهد انداخت.[۵۳] به عبارت دیگر منظور از ویژگی های جامعه در نظر کارولاین پلوس، همان هنجارهای پذیرفته شده در هر جامعه ای می‌باشد. حال اگر فرد در جریان جامعه پذیری، تحت تأثیر تربیت نادرست قرار بگیرد، پدیده‌های اجتماعی منفی را سر لوحه ی عمل خویش قرار می‌دهد و به آنان پایبند می شود و جامعه وی را شخصی نابهنجار تلقی می‌کند. در این مرحله از یک نظر، فرد باز هم به هنجارها پایبند شده است ولی نه هنجارهای عام که مورد قبول اکثریت جامعه است، بلکه هنجارهای خاص که متبوع اقلیّتی محدود است و در تضاد با هنجارهای عام ‌می‌باشد.

 

اگر فرد در سایه ی تربیت درست قرار بگیرد به اصطلاح بهنجار تلقی می شود و گفته می شود که جامعه پذیر شده است. ‌بنابرین‏ روشن است که آموزش یکی از ابزارهای اجتماعی شدن است و اجتماعی شدن در این معنا، فرآیندی است که به انسان راه های زندگی کردن در جامعه را می­آموزد، به وی شخصیت می‌دهد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عضوی از جامعه، توسعه می بخشد. برقراری ارتباط با دیگران و فراگرفتن ارزش ها و اعتقادات اساسی، از مهم ترین اهداف اجتماعی شدن است که در سایه ی تعلیم و تربیت صحیح می توان بدان دست یافت.[۵۴]

 

پس از ذکر مقدّمات فوق، در ادامه ابتدا بنا به ضرورت موضوع تاریخچه ای کوتاه از سیر آموزش و پرورش را بیان خواهیم کرد و در ادامه به بررسی نهاد های مؤثّر در امر تعلیم و تربیت و نقش آموزش و پرورش در پیشگیری از جرم خواهیم پرداخت.

 

گفتار اوّل: سیر تاریخی آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)

 

تعلیم و تربیت رسمی در طول عمر نسبتا طولانی خود که به بیش از سه هزار سال تاریخ مدوّن می‌رسد با فراز و نشیب های عدیده ای مواجه بوده است.

 

در اروپای قرون وسطی تعلیم و تربیت سرنوشتی غم انگیز و اسفناک داشته است. اگر تعلیم و تربیت را به کسب دانش و معرفت از یکسو و تعالی روح و کمال انسانی از سوی دیگر تعریف کنیم، در این صورت می توان با اطمینان گفت که اروپای قرون وسطی از هر دو این فضیلت محروم بوده است. مرحوم محمّد علی فروغی درکتاب سیر حکمت اروپا می نویسد: « در اروپای قرون وسطی نادانی و بی دانشی آن چنان غلبه داشت که حتی اوّلیاء دین هم از سواد و کمال بی­بهره بودند.»[۵۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...